۱۳۸۸ دی ۱۴, دوشنبه

قصه ای که باید باورش کرد(جهان کتاب تابستان 88)

نقد رمان "خانوم" نوشته مسعود بهنود ، نشر علم،چاپ یازدهم 1387، 642صفحه                  
رمان ، سر گذشت زنی است به نام خانوم از زبان خودش . زنی که « زیر یک سنگ سیاه در وسط گورستان بزرگ تهران ، گورستان امامزاده عبدالله خفته است و بر آن سنگ نوشته اند : خانوم . تولد : چهارم فروردین 1278 . مرگ:چهارم آذر 1364
خلاصه داستان
خانوم نوه دختری مظفرالدين شاه است و تنها فرزند پدر و مادرش . دوران کودکی او مصادف است با حوادث اواخر دوران قاجار و خلع محمد علی شاه و احمد شاه از سلطنت ایران . پدر وی یکی از خان های مستبد و عیاش است که خانوم هیچ خاطره خوشی از وی ندارد و مادرش زنی سر به راه و آرام که گر چه از شوهر و ظلم او به ستوه آمده ، زندگی را با آرامش و گذشت ادامه می دهد .خانوم درایام کودکی تحت تأثیر خاله کوچک خود نزهت که دختری باسواد و روشنفکر است، از مسائل مملکت و محدودیتهای زنان آگاهی یافته ، نزهت را راهنمای خود قرار داده است . 
 ادامه درکتاب "گذری بر سال های ابری"- انتشارات شالان

هیچ نظری موجود نیست: