۱۳۸۸ دی ۱۳, یکشنبه

جلوه های طنزپردازی در ادبیات مشروطه(کتاب ماه ادبیات شماره16)

طنز و مضامین طنز امیز از دیرباز در اثار شعرا و نویسندگان ایرانی سابقه داشته و بیشتر انان به عناوین مختلف و با اهداف گوناگون چاشنی طنز را در شعر خویش راه داده اند . طنز یکی از انواع سخن پردازی است که با بیان سخن در لفافه علاوه بر ایجاد طیبت در ذهن خواننده ، توجه او را به سوی مسائل سیاسی و اجتماعی جلب می کند که با بزرگنمایی و کوچکنمایی برخی خوبی ها و بدی ها همراه است . در اصطلاح ادبی « شیوه خاص بیان مفاهیم اجتماعی و انتقادی و سیاسی و طرز افشای حقایق تلخ و تنفر امیز ناشی از فساد و بی رسمی های فرد یا جامعه را که دم زدن از انها به صورت عادی وبه طور جدی ممنوع و متعذر باشد در پوششی از استهزا و نیشخند به منظور نفی کردن و بر افکندن ریشه های فساد و موارد بی رسمی " طنز " می نامیم .
به عبارت ساده تر طنز را می توان انتقاد و نکته جویی امیخته به ریشخند تعریف کرد و انرا طرزی خاص از انواع ادبی برشمرد که با تعریض و به طور غیر مستقیم اظهار می شود .» ( بهزادی ص 6)
هدف طنز
به توجه به اینکه پدید امدن هر اثر ادبی در پی تفکر و اندیشه ای است که خالق اثر در ذهن داشته است ، در پروراندن مضامین طنز امیز نیز ناگزیر هدفی موجود است .طنز در واقع قالبی است که فکر گوینده را شکل می دهد و رابطی است برای رساندن حرفهای گوینده به مخاطب . به عبارت دیگر « طنز با تصویر هجو امیزی که از جهات زشت و منفی زندگی اجتماعی ترسیم می کند، معایب و مفاسد جامعه و حقایق تلخ سیاسی و اخلاقی و مذهبی و دیگر جنبه های نا درست ان را به صورتی اغراق امیز یعنی زشت و مشمئز کننده تر از انچه هست به نمایش می گذارد تا صفات و مشخصات انها نمایان تر و روشنتر جلوه کند و تضاد عمیق وضع موجود با اندیشه یک زندگی متعالی و مأمول اشکار گردد.»( ارین پور ص 36ج 2)
روش های طنز
طنزدارای روش های مختلفی است که هر گوینده به اقتضای حال و مقام و به سلیقه خود از انها استفاده می کند. این شیوه ها عبارتند از :
1- کوچک کردن موضوع مورد بحث . در این روش نویسنده شخصی را که می خواهد مورد انتقاد قرار دهد ،از تمام ظواهر فریبنده عاری می سازد و او را از هر لحاظ کوچک می کند این کار می تواند از لحاظ جسمی یا معنوی باشد .
2- بزرگنمایی. این روش در مقابل کوچک کردن است در این روش نیز طنز نویس سعی می کند با اغراق و غلو مطلبی یا رفتار شخصی را بزرگتر از انچه هست نشان دهد . این روش در کاریکاتور کاربرد زیادی دارد .
3- تقلید طنز امیز .( حماسه مضحک ) شاعر یا نویسنده با در نظر گرفتن نوشته یا شعر جدی با همان سبک و اسلوب مطلبی طنز امیز را عنوان می کند .
4- کنایه طنز امیز یا نقل قول مستقیم . « برای اجرای این منظور معمولا طنز نویس داستانی می افریند و چند نفر از شخصیتهای مورد نظر را در ان قرار می دهد و به عنوان دیالوگ از سخنان واقعی ان اشخاص استفاده می کند . در بعضی موارد ممکن است نویسنده نقل قول ها را به طور مضحکی خارج از رشتته اصلی کلام بیاورد و یا بعضی از قسمت حرفها را خودش بنویسد و یا اصلا احتیاجی به این کار نباشد و تمامی مطلب عنوان شده و نحوه بیان ان طوری خنده اور باشد که بشود تمامی یا قسمت اعظم ان را بدون دست بردن و تغییر دادن نقل کرد .»( جوادی 42)

طنز در دوره مشروطه
در استانه انقلاب مشروطه تحولات سیاسی اجتماعی موجب انتقال شعر از دربار به میان مردم شد و این تحول شگرفی بود که برای اولین بار اتفاق می افتاد . در این شرایط گویندگان خود را موظف به رعایت زبان مخصوص مردم نموده ، زبان سابق خود را کنار گذاشته وارد حوزه تازه ای شدند . در این راستا طنز و هجو نیز رشد روز افزون داشته و با وارد شدن واژه ها و مثل ها و گفتارهای روزمره که تاکنون جایی در شعر نداشت ، به مایه های طنز شعر و نثر افزوده شد. به ویژه که روشنفکران ایرانی به خوبی اگاهی داشتند شعر یکی از مهمترین عوامل مؤثر در بیداری ملتهاست و ساده ترین و شناخته شده ترین وسیله ای است که می شود با ان روح قهرمانی و حماسی و اندیشه های ازادیخواهانه وطن پرستانه را در ملت نا اگاه و بی خبر و خواب الود ایران دمید ... به همین دلیل در کنار اشعار و نثر های پخته و ادیبانه خواص ، نوعی شعر و نثر ساده و عوام فهم به وجود امد که از هزل و طیبت و طنز چاشنی داشت یعنی حقایق وسایل مهم اجتماعی را برای اینکه همه مردم فهم کنند لباس مزاح و شوخی و هزل می پوشانیدند یا در قلب اهنگهای شناخته شده در بعضی سروده ها و نوحه ها و تصنیف ها لالایی ها نفرین نامه ها می ریختند تا به شیرینی و سهولت قبول عام یابد.
«طنزهای مطبوعاتی را اغلب در قالب مستزاد و مسمط و مثنوی های کوتاه و قطعه می سرودند . البته قالب غزل و قصیده نیز استفاده می شد . در این قالبها از اوزان ساده و کوتاه و ضربی استفاده می شد که عوام الناس در ان قالبها با نوحه ها ، تصنیف ها ،سروده ها ، ترانه ها ، لای لایی ها و ... اشنایی داشتند . خصوصا که زبان این طنزها اغلب ساده و نزدیک به لهجه محاوره بود که از اصطلاحات و ضرب المثلها و کنایه ها و تمثیل های متداول بین عوام الناس مایه و چاشنی داشت ...و در انها ذوق و سلیقه و تمهیدها و ارزوهای مردم انعکاس می یافت و نه تنها حوادث و اتفاقات و جریان های سیاسی و اجتماعی روز را بازگو می کرد بلکه با کنایه و اشاره ها ضعف های موجود را به رخ مسئولان و اولیای امور می کشید و انانرا با طنز و لعن مورد ریشخند قرار می داد .»( بهزادی، ص 579-580)
« در شعر مشروطه هم با طنز خنده اور روبرو هستیم و هم طنز جدی و گاه ترکیبی از طنز و جد . از گلایه های سطحی و خنده اور زندگی جز در مواردی چند از سید اشرف در باب سمنو و فسنجون و غیر ذلک خبری نیست و به جای ان جوهره اعتراض است به وضعیت ناهنجار رفتارها و کردارهای اجتماعی سیاسی و ارزش طنز شعر مشروطه هم در همین مقوله مضمر است . اعتراض ها حیطه های گوناگون تجربه های سنتی جامعه را در بر می گیرد و در مقابل انسان های سنتی دیوار می کشد و با نقد و طنز باد انها را می خواباند . »(اژند، 260)
طنز پردازان مشروطه
در دوره مشروطه طنز پردازان بیشتر از طریق روزنامه ها و مجلات مطالب طنز آمیز خود را ارائه می دادند .
در این دوران روزنامه ها و مجلات طنز امیز تنوع و کثرت پیدا کرداز قبیل :صور اسرافیل، نسیم شمال ، ملا نصرالدین، کشکول ، تنبیه ، حشرات الارض ،بهلول ، شیدا ،شیخ چغندر و ... که اغلب انها خوشمزه و ظریف و قابل مطالعه بودند .
معروفترین طنز پردازان این دوره عبارتند از :
علی اکبر دهخدا
دهخدا مقالات طنز امیز خود را در روزنامه صور اسرافیل با امضای مستعار دخو ، سگ حسن دله ، خرمگس و...به چاپ می رساند .
« با انتشار صور اسرافیل معنا و جهت تازه ای در طنز نویسی پیدا می شود چون میرزا علی اکبر خان دهخدا با مطالب خود تحت عنوان چرند و پرند نثر طنز امیز را به مرحله تازه ای می برد . این روزنامه صورتی دیگر از طنز پیش رو می نهد که تا ان روزگار سابقه ندارد . روی سخن چرند و پرند با مردم است . از زبان انها وام می گیرد . مضامین دست اموز زندگی را پرورش می دهد و معنایی تازه به انها می بخشد و کلیت هم تافته ای پدید می اورد و به طنزی تازه نفس بدل می کند.» (آژند ص 249)
خرافات مذهبی ، صبر و تسلیم به قضا و قدر و گوشه گیری ، موهومات و تعصبات ، مستبد خویی و فساد دستگاه قدرت و خیانت و خبائث مشتی ستم پیشه و ریاکاری انها و ...درونمایه ها و مضامینی هستند که در فحوای کلام طنز امیز دهخدا سرریز می شوند و با عبارات ساده و قوی ترین نظم و اسلوب بیان می گردند.
«این شعر طنز امیز را دهخدا خطاب به محمد علی شاه قاجار سرود . در روزنامه صور اسرافیل مورخه 20 نوامبر 1907به چاپ رسانید . با کلمه ریشخند اکبلای ، محمد علیشاه را مردود خلق و خدا می شمارد و خیانتها و ظلم های او را به یادش می اورد :
مردود خدا رانده هر بنده اکبلای از دلقک معروف نماینده اکبلای
با شوخی و با مسخره و خنده اکبلای نز مرده گذشتی و نه از زنده اکبلای
هستی تو چه یک پهلو و یک دنده اکبلای ...»
( بهزادی ،580)

ایرج میرزا
شعر مشروطه گاهی از طعنه و ریشخند به پرخاش و هتاکی می رسد و مستقیم و سرراست در موضوع غلیان می کند و خشم و انزجار عمومی را بیان می دارد . اینگونه خشم اغلب به هجو تنزل می یابد و بدل به ناسزا می شود . در این قلمرو اشعار ایرج مثال زدنی است .
«اگر در شعر مشروطه در پی بازیابی هم امیزی جد و طنز و هجو باشیم باید در ایستگاه شعر ایرج میرزا دمی تأمل کنیم و به شعر او و طرز طنز وی نظری بیفکنیم . می دانیم که شعر ایرج ساده و روشن و بدون تقید است و طنز او نیز از این قاعده مستثنی نیست و در نهایت سادگی جریان دارد . ویژگی دیگر شعر او طنز سیاسی است که در مسامات شعرش حکم فرماست ... او شوخ طبعی و نکته سنجی را با ساده گویی می امیزد و در ابزار اندیشه و گفتارش هم دلیری نشان می دهد . شاید نمونه والای انرا عارفنامه بدانیم که در ان به سادگی با بذله و هزل هر چه در دل دارد به زبان می اورد و طنز و هزل را در هم می امیزد و ولوله در شهر می اندازد و شعرش بر سر زبان ها می افتد.»(اژند 263)
عارفنامه که به سبک جلایر نامه قائم مقام فراهانی سروده شده در شکایت از اوضاع و احوال مردم و کشور در ان روزگار حکایت ها دارد. این اثر به هر دلیلی که سروده شده باشد طنز و ظرافت و هجو و هزل را به تمامی در خود دارد . از هجو شخصی شروع و به طنز اجتماعی ختم می شود و تجدد دوستی را برای عارف به ارمغان می اورد :
انقلاب ادبی محکم شد فارسی با عربی توأم شد
در تجدیئد وتجدد وا شد ادبیات شلم شوربا شد
می کنم قافیه ها را پس و پیش تا شوم نابغه دوره خویش
همه گویند که من استادم در سخن داد تجدد دادم

اشرف الدین گیلانی
روزنامه نسیم شمال هر هفته توسط سید اشرف الدین منتشر می شد که غالبا حاوی سروده ها و نوشته های خود او بود که به طنز بیان می کرد . روزنامه وی به قدری در میان مردم مشهور ومحبوب بود که برای خواندن ان لحظه شماری می کردند و خود سید اشرف را هم اقای نسیم شمال می نامیدند .او یکی از مهمترین طنز پردازان این دوره محسوب می شود .
« طنز نسیم شمال طنز تفسیری است و گاه مستقیم و سرراست با نگرشی هزل امیز ، نظرگاه بزله پرداز دارد با روحی لطیف در پس پشت ان .»(اژند ص 246)
چرخش های ذهنی سید اشرف ساحتهای مختلفی را در بر می گیرد . او تفسیر کننده عادتها و انگارهای زمانه به شیوه طنز و بذله است . انبان روزنامه او انباشته از مضامین پوشیده و پنهان و نکته های روشن و ناروشن اجتماعی- سیاسی است . قلمش تلخ و گزنده است و حکایت از بی خبری ما دارد . طنز او نوعی دهن کجی به واقعیت است :
« ای قلم پنداشتی هنگامه دانشوری است
دوره علم امده هر کس به عرفان مشتری است
تو نفهمیدی که اوضاع جهان خر تو خری است
خر همانست و عوض گردیده پالان ای قلم
نیستی ازاد در ایران ویران ای قلم » (دیوان ،301)
«نسیم شمال علاوه بر اشعار جدی خود با استفاده از شگردها و ساختارهای گوناگون طنز ساز با شعار شوخ طبعانه به انتقاد از ستمگران و زورمداران و متحجران و تمام عوامل و عناصر عقب ماندگی ملت پرداخت و با کنار هم قرار دادن کلمات عناصر و مفاهیم نامتجانس و گاهی متضادو متناقض فضایی طنز امیز دراثار شعری خود به وجود می اورد.» ( شاعر مردم ، ص 92)
همچنین با استفاده از تضاد ، تشبیه ، تلمیح ، تشخیص و ساختن عبارات و کلمات و اسامی غیر متعارف و امثال ان ساختار سخن طنز امیز خود را مستحکم نمود . او با این ساختار طنز امیز به نقد و بررسی مضامین مهم سیاسی مثل انتقاد از شاه، وزیران ، وکیلان مجلس ، حکام محلی ، بیگانگان و بیگانه پرستان و امثال ان و همچنین به مسائل فرهنگی اجتماعی چون طبقات اجتماعی و ویژگی های آنها ، فقر و بدبختی ، رواج نیرنگ و فریب، مشکلات زنان ، اداب و رسوم تحمیلی و خرافی و امثال ان پرداخته است .
بهار
بهار کمتر در عالم طنز و هزل جولان می دهد اما گاهی که با کاروان سیاست همراه می شود ،شوخ طبعی خود را به حیطه افعال و کلمات می کشاند . او در ترجیع بند «دوز و کلک انتخابات » بس هنرمندی و نازک کاری های هوشمندانه دارد :
« ماه مشروطه در این ملک طلوعیدن کرد انتخابات دگر بار شروعیدن کرد
شیخ در منبر و محراب خشوعیدن کرد حقه و دوز و کلک باز شروعیدن کرد
وقت جنگ و جدل و نوبت فحش و کتک است
انتخابات شد و اول دوز و کلک است
صاحب الرأیا رو صبح نشین روی خرک رأی ها پیش نه و داد بزن های جگرک
پوت قند آید از بهر تو و توپ پرک می دود پیشتر و می دهدت بیشترک
هر که عقلش کم و فضل و خردش کمترک است
انتخابات شد و اول دوز و کلک است »
(دیوان ، 168-169،)

«یکی از اشعار سیاسی و طنز امیز بهار " نوش جانت " نام دارد درباره سرتیپ محمد خان درگاهی رئیس شهربانی که مردی ظالم بود و بعد مورد غضب شاه واقع شدو به زندان افکنده شد سروده شده :
ای محمد خان به دژبانی فتادی نوش جانت
ابروی تازه را از دست دادی نوش جانت
در حضور پهلوی اردنگ خوردی مزد شستت
هی کتک خوردی و هی بالا نهادی نوش جانت ...»
(جوادی ص 222)
هجویه های بهار تلخ است ولی فحاش و دریده گو نیست . بیت زیر را در ذم حاجی ارزن فروش گفته است :
گو ز من بر حاجی ارزن فروش ار زنت را می فروشی می خرم

فرخی یزدی
«از جمله شاعران عمده این دوره که مانند بهار گاهی شعر طنز امیز نوشته فرخی یزدی و میرزاده عشقی را باید نام برد . جالب اینکه هر دو تا پایان زندگی دست از اعتقادات سیاسی خود برنداشتند و در این راه جان باختند . وجود شعر طنز امیز در دوران این دو به این معنی نیست که انها شاعران طنز نویسی بودند . اشعار سیاسی و انتقادی هر دو شاعر بیشتر به صورت انتقاد مستقیم بود »(جوادی ص 222)
« فرخی زبانی عفیفتر و دید سیاسی و وسیع تری از عشقی داشت ولی اشعار طنز امیز او نیز کم است . فرخی مانند لاهوتی شاعری رئالیست و سوسیالیست بود که در قالب های کلاسیک شعر فارسی مطالب سیاسی و اجتماعی می نوشت و کمتر دور مزاح و طنز می گشت . شعر زیر یکی از معدود اشعار طنز امیز اوست که در دیوانش امده است . شعر اوضاع داخله مربوط به ربیع الثانی 1340 قمری است .در این تاریخ وزارت کشوراخبار داخله را به روزنامه طوفان که فرخی انرا چاپ می کرد نفرستاده بود و این روزنامه نیز قسمت مربوط به اخبار داخله را سفید گذاشتته و متذکر شده بود که اخبار داخله توسط وزارت کشور سانسور شده است ولی مخبر این روزنامه « خبر از غیب گرفته »و اخبار داخله را با وجود سانسور وزارت کشور در شماره بعد درج خواهد کرد . اخبار مزبور در شماره بعد طوفان به شکل این شعر اورده شد :
لله الحمد که تهران بود آزرم بهشت ملت از هر جهت اسوده چه زیبا و چه زشت
اغنیا مشفق و با عاطفه و پاک سرشت فقرا را نبود بستر و بالین از خشت
این اشعار برای چند شهر به همین نحو سروده شد ه بود .» (جوادی ص 224)
عشقی
عشقی که اشعار او لبریز است از اعتراض و عصیان در برابر بی عدالتی و علاقه و دلسوزی به حال بی نوایان و بغض و کینه شدید به اغنیا و ثروتمندان در مبارزات سیاسی خود بیش از همه نیش قلمش متوجه وثوق الدوله نخست وزیر وقت و عاقد قرارداد منحوس ایران و انگلیس است و در نتیجه این امر بود که وثوق الدوله او را به زندان انداخت . عشقی علاوه بر
" نامه عشقی" که در همان چاپ می کرد مدتی روزنامه قرن بیستم را نشر می کرد و به خاطر بعضی از مقالات و اشعارش در شماره های اخر این روزنامه بود که جان خود را از دست داد . وقتی حرف جمهوری به میان امد عشقی که از کم و کیف ان اطلاع داشت ان را "جمهوری قلابی " نامید و در داستان " کاکا عابدین و یاسی"دست یاسی یعنی انگلیس را در ان دید و مقالات و اشعار تندی مبتنی برهزل و هجو در مورد جمهوری انتشار داد .
«فصلی که تحت عنوان هزلیات در کلیات عشقی چاپ شده است اشعاری مانند ابروی ملت " " خرنامه " "در هجو وحید دستگردی "" در هجو خلخالی "و غیره جنبه طنز امیز ندارند و به بدگویی مستقیم می انجامند . ...مستزاد مجلس چهارم را می توان به عنوان نمونه ای از هزلیات او ذکر کرد که با این ابیات شروع می شود :
این مجلس چهارم به خدا ننگ بشر بود دیدی چه خبر بود
هر کار که کردند ضرر روی ضرر بود دیدی چه خبر بود ...»(جوادی 223)
طنز عشقی از شدت خشم گاهی تبدیل به هزل می شود . قطعات " ابروی دولت " " پست عالی " "چه معامله باید کرد ""خر تو خر "دوش شنیدم ""شعر و شکر "" مجلس چهارم " و...همه از این دست شعر هستند
«در بیشتر طنزهای عشقی حس سیاه بدبینی بر سایر حواس او افزونی دارد و طنز او را به طنز سیاه بدل می کند به ویژه هنگامی که نام این و ان را در شعر خود می اورد شعرش را از طنز به در می برد و به هجو نزدیک می کند .»(اژند 272)

ایرج میرزا
ایرج میرزا در شعر « انقلاب ادبی » خود با کاربست واژگان خارجی – فرانسوی – شوخی و شنگی ویژه ای می افریند . حسن کار او در این است که کلام جد را به طنز تبدیل می کند و دامن شعر را به عمد به لودگی می الاید و انتظار دلاویزی شعر را از مخاطب می گیرد .
بس که در لیور و هنگام لته دوسیه کردم و کارتن ترکه
بس که نت دادم و انکت کردم اشتباه بر نت و بر وت کردم (سپانلو ، 1376، 300-301)

شیوه های طنز پردازی دوره مشروطه
تقلید طنزآمیز(حماسه مضحک)
«در میان اشعار طنز امیز دوره مشروطیت مثال هایی از حماسه مضحک می توان یافت . سید اشرف الدین گیلانی در نسیم شمال ( شماره 15 سال سوم ) به مناسبت کوشش محمد علی میرزا برای تصاحب تاج و تخت ایران در 19 جولای 1911 که با ناکامی مواجه گشت شعری تحت عنوان رجز چاپ کرده است :
منم مرد مشهور بی ننگ و عار که بودم همیشه به خواب و خمار
اگر چه مرا گنده گشته شکم ولی گردنم اب و شد دنبه وار ...»(جوادی 34)
« در حماسه مضحک طنز نویس تظاهر به جدی بودن می کند . کلمات او ظریف بزرگ منشانه و پر از ظرایف شعری است . اگر وسیله بیانش نثر باشد جملاتش طولانی ، ادیبانه و مطمئن است و در شعر معمولا وزنی شکوهمندانه انتخاب می کند .»(جوادی 31)

میرزا علی اکبر صابر شاعر معروف قفقازی نیز بر وزن و قافیه یکی از حکایات منظوم سعدی شعری در انتقاد از محمد علی شاه و سلطان عبدالحمید سروده است :
«یکی پرسید از ان شه گشته فرزند که ای عبدالحمید از تو خردمند
سفارتخانه را منزل گزیدی چرا تن داده بر ملت نزیدی
به سودای " کریم " از ری گذشتی چرا در "باغ شه" راحت نگشتی
بگفت احوال ما برف جهان است گهی چون یخ گهی اب روان است
گهی بر تخت جباری نشینیم گهی در غربت اندر جا گزینیم
من و عبدالحمید ار زنده مانیم به جان ملت اتش برفشانیم »
(صابر ، 442 )
« از این شعر انچه مورد استهزا قرار گرفته خصوصیات دو پادشاه ایران و عثمانی است و شعر اصلی فقط وسیله ای است برای بیان مقصود .» (جوادی ص 30)
همچنین در عارفنامه ایرج اثری از این نوع طنز می بینیم . ایرج مسمطی در انتقاد از احوال مملکت دارد که در ان به استقبال شعر شیخ احمد بهار مدیر روزنامه بهار مشهد می رود که با لهجه مشهدی و امضای «داش غلم» سروده بود . « این شعر ایرج بدون امضا در روزنامه یاد شده ،یک روز پس از مرگ کلنل محمد تقی خان پسیان ( 11مهر 1300)چاپ می شود و تاثیری دو چندان دارد :
«داش غلم مرگ تو حظ کردم از اشعار تو من
متلذذ شدم از لذت گفتار تو من» ( سپانلو ، 1386، 273-274)
در این شعر رفتار و کردار سران مملکت از جمله قوام السلطنه را می نکوهد و بی بتگی و بی هنری انان را در مملکت داری به طنز و استهزا می گیرد . مضامین طنز ایرج پر دامنه است از سیاسی و اجتماعی تا اخلاقی و مذهبی و فرهنگی و ادبی در شمول خود دارد (اژند ص 265)
کوچک کردن

«مجله ملانصرالدین که به سال 1324 در تبلیس به زبان ترکی اذربایجانی به مدیریت میرزا جلیل محمد قلیزاده نخجوانی یک شخصیت کاملا اشنا با اداب و عادات ایرانیان شروع به انتشار نمود از بهترین و سودمند ترین مطبوعات فکاهی و انتقادی طنز امیز به شمار می رود .»(بهزادی 578)
در این مجله در یکی از کاریکاتورها سلطان احمد شاه را نشان می دهد که در سن کودکی به پادشاهی رسیده است و مثل بسیاری از بچه ها از حمام وحشت دارد . دایه اش به زور او را به حمام می برد و او می گوید : نه نه من نمی روم . عقل و درایت شاهانه با حالتی کودکانه به صورتی متضاد نشان داده است . در کاریکاتوری دیگر محمد علی شاه را بعد از خلع سلطنت نشان می دهد که خود را مثل بچه ها به زمین زده و از جفای " دلبر روس"بی تابی می نماید .
نقل قول مستقیم
بعد از بمباران مجلس و رفتن به ایوردون سویس دهخدا موفق می شود روزنامه صور اسرافیل را دوباره منتشر سازد و به مقالات مشهور خود تحت عنوان « چرند و پرند » ادامه دهد . در مقاله اول از دوره جدید تحت عنوان « کلام الملوک ملوک الکلام » پس از مقدمه چینی جالبی عینا جواب محمد علی شاه را به علمای نجف که به کارهای بی رویه او و کشتار ازادیخواهان اعتراض کرده بودند نقل می کند و می نویسد .نقل می کند و می نویسد:
«ای ادبای ایران !الان شما یک سال و نیم است به چرند و پرند می خندید یعنی چه؟حالا این دستخط ملوکانه را بخوانید و ببینید من هرگز در تمام عمر به این چرند و پرندی نوشته ام یا شما در عمرتان خوانده اید و انوقت شما هم مثل دخو باور کنید که کلام الملوک ملوک الکلام راست است و حرف پادشاه پادشاه حرفهاست . والسلام .
جنابان حجج اسلامیه ثلاثه سلمهم الله تعالی!تلگراف شما به توسط جناب وزیر اعظم از ملاحظه ما گذشت و معلوم شد که از مساعی اصلیه ان حادثه و سوء قصدی که فرق فاسده نسبت به اینجانب و دولت داشته و با شواهد خطوط خودشان که حاضر است و منکشف شده هنوز اطلاع تام ندارید و استحضارات شما عینا از طرق دسایس خارجه و منافقین داخله است ».( چرند و پرند ، ص 129-133)
ترجیع و تکرار
این ویژگی در شعر سید اشرف الدین بیشتر وجود دارد که می توان در سراسر دیوانش چنین اشعاری را دید که اکثر ترجیعات ضرب المثلها یا عباراتی است که با موضوع مرتبط است :
خبر امد که ایران را بهار است بهارستان پر از مشک تتار است
فضای پارلمان هم عطر بار است بباید لاله از مشروطه چیدن
شنیدن کی بود مانند دیدن ( دیوان، 304)
تکرار ترجیعاتی مثل :
شتر در خواب بیند پنبه دانه (371) و ای فرنگی ما مسلمانیم و جنت مال ماست (299)
تعریضاتی به وعده ها ی دروغین دولت و اعمال عبادی ظاهری مشلمانان دارد .
لغات و ترکیبات نامتعارف
چنین ترکیباتی را نیز در شعر همین شاعر که مهمترین طنز پرداز این دوران است بیش از دیگران پیدا می شود که در ساختن طنز مؤثرند : نهنگ السلطنه ، میرزا قشمشم ، درویش نهنگ ، پلنگ علی
از طریق ارایه های ادبی مثل تشخیص ، صحبت با ذغال
شگردها : فسنجان با سرما خوردن
مملکت را خراب فرمودید جوجه ها را کباب فرمودید
دهخدا نیز هم در اشعار و هم در مقالاتش از چنین روشی استفاده کرده است مثلا در یکی از منظومه هایش در همان مقالات چرند و پرند راجع به مکشروطه می سراید :
مشتی اسمال نم یدونی چه کشیدیم به حق چقده واسه مشروطه دویدیم به حق
پاهامون پینه زد و پاک بریدیم به حق یه جوون پر و پا قرص ندیدیم به حق
همه از پیر و جوون وردار و ورمال شده (دیوان ص 16)
نمونه هایی از این لغات و تعبیرات در شعر ایرج میرزا نیز هست که قبل یه ان اشاره شد :
در تجدید و تجدد وا شد ادبیات شلم شوربا شد

طنز وارونه
در این شگرد ، شاعر بر خلاف عقیده خود از موضوعی طرفداری می کند اما در خلال عبارا ت طنز امیز مخالفت خود را نشان می دهد این روش در شعر سید اشرف الدین نمونه های فراوان دارد :
«اخ عجب اوقات خوشی داشتیم حجت و احکام خوشی داشتیم
صحبت مشروطه و دولت نبود شورش بیداری ملت نبود
نقل خط اهن و سرعت نبود در احدی حق جسارت نبود
عزت و اکرام خوشی داشتیم » (دیوان،487)
اشعاری با ترجیع بند هایی چون :
«رو مسخرگی پیشه کن و مطربی اموز » و«خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو » از این نوع است .
اشرف الدین گیلانی در این شعر از قول خرابعلی میرزا که یکنفر مستبد پسند و مرتجع خیالی است مشروطه خواهی را ریشخند می کند :
اشرف از این بیش جسارت مکن در سر مشروطه لجاجت مکن
با همه خلق منم خصم و ضد من نشوم با احدی متحد
مستبدم مستبدم مستبد هیچ به مشروطه تو دعوت مکن (بهزادی ص 581)
کنایه نوعی دیگر از طنز در شعر نسیم شمال است :
«دو زن داره بازم دلش زن می خواد »
در این شعر مستقیم از قباحت عمل نمی گوید اما ادم با این خصوصیات را مسخره می کند .
تعریض به روحانیت نیز به صورت طنز در شعر وی زیاد است :
«منعم ز دست پر جود هر جا طلا فشان است
اذکار نذر و احسان در خانه ها عیان است
بنشسته صدر سفره اعیان و بیک و خان است
به به تمام مجلس ملای روضه خوان است
چیزی که نیست پیدا درویش ناتوان است
زین بزم خوب دلخواه به به تبارک الله »
(دیوان 455)
منابع
• اژند ، یعقوب ، تجدد ادبی دوره مشروطه ، مؤسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی ،1385
• بهار ، دیوان ، 1382، ازاد مهر
• بهزادی ، حسین ، طنز و طنز پردازی در ایران ، نشر صدوق ،1378
• جوادی ، حسن ، تاریخ طنز در ادبیات فارسی ، انتشارات کاروان ،1384
• دهخدا ، چرند و پرند ، کتابخانه معرفت
• ........دیوان ،به کوشش دبیر سیاقی، 1362
• سپانلو ، محمد علی ، شهر شعر ایرج ،1376
• صابر ، میرزا علی اکبرخان ، هوپ هوپ نامه ، باکو ، 1965
• نمینی ، حسین ، جاودانه سید اشرف الدین ،تهران ،کتاب فرزان 1363







هیچ نظری موجود نیست: