۱۳۸۸ بهمن ۱۲, دوشنبه

سپیده دم سکوت- نقد اشعار حسن یعقوبی(18خرداد1388)

سپيده دم سكوت ، حسن يعقوبي ،انتشارات اميد كومش ،1386، 96 صفحه
حسن يعقوبي متولد  اول آذر 1354-  سرخه (سمنان) و دارای مدرک کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه علامه طباطبایی است.
وي تاكنون به كسب جوايز متعددي نائل شده كه برخي از آنها عبارتند از:
برگزیده دوازدهمین و پانزدهمین کنگره سراسری شعر دفاع مقدس و برنده جایزه ادبی دکتر سیدحسن حسینی، برگزیده دومین و ششمین جشنواره سراسری شعر علوی ، برگزیده چهارمین جشنواره سراسری شعر شبهای شهریور ، برگزیده جهارمین جشنواره سراسری شعر میلاد امام رضا(ع) ،
کسب رتبه اول و دوم در بخش شعردر سه دوره ازمسابقات سراسری پژوهش و ادبیات دینی ویژه دانشجویان و طلاب سراسر کشور، کسب رتبه چهارم در بخش شعر در دومین جشنواره سراسری صحیفه سجادیه ویژه دانشگاهیان سراسرکشور ، معرفی به عنوان چهره ممتاز شعر پایداری استان سمنان و ...  
وي مدرس دانشگاه ‏‌‏‌‏‏ ‏‎،کارشناس شعر اداره کل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان سمنان، داور جشنواره های شعرو دبیر علمی نخستین و دومین کنگره شعر دفاع مقدس استان سمنان بوده و كتابهايي كه تاكنون به چاپ رسانده عبارتند از:
1- عطش به نیت دریا  (1384- انتشارات زمزم هدایت)
تقدیرشده در دهمین دوره انتخاب کتاب سال دفاع مقدس
2- دریا لباس خاکی من بود  ( 1386- انتشارات صریر)
3- سپیده دم سکوت  ( 1386 – انتشارات امید کومش)
4- با حنجره عشق جوابم بدهید  (1387- انتشارات زمزم هدایت)
5- در متن شعله ها  (1388- انتشارات حبله رود)

در اين مقاله به بررسي مجموعه شعر "سپيده دم سكوت " مي پردازيم .
بررسي كلي
اين مجموعه 45 غزل است واشعار سال هاي 1375 تا 1384 را در بر دارد . تعداد ابيات غزلها بين 5 تا 9 بيت است.
اشعار اين دفتر را از نظر مضمون مي توان به سه دسته تقسيم كرد :1- خطاب به ائمه و معصومين و متعلقانشان 2- دفاع مقدس 3 - مضامين فردي ،اجتماعي ،فرهنگي
1- حدود پانزده شعر خطاب به معصومين و بزرگان ديني در اين مجموعه وجود دارد كه از اين ميان پنج شعر خطاب به امام زمان، سه شعر خطاب به امام رضا،يك شعر خطاب به حضرت عباس است و خطاب به حضرت زهرا و امام علي (ع) و حر نيز دو شعر ديده مي شود .
ويژگي بيشتر اين اشعار غير مستقيم بودن آنهاست . شاعر سعي كرده بدون بردن نام مخاطب و تنها با اشارات تلميحي يا كنايي مخاطب را بشناساند و اين ويژگي به جز در يكي دو مورد در همه اشعار صدق مي كند .
در اين شعر كه خطاب به امام رضاست از واژه هاي : چشم هاي مشرقي و كبوتر استفاده شده كه ياداور حرم امام رضا و كبوتران ان است :
با چشم هاي مشرقي ات مثل آفتاب    آتش مي افكني به سراپاي باورم (ص71)
درآسمان خلوت چشمت كبوترم (ص72)
شعر رواق سحر نيز خطاب به امام رضاسروده شده و با اشاراتي چون : نقاره ،كفتران ،آستان شرقي ،دخيل بستن ، حرم و ايوان همراه است. تشخص بخشيدن به اشيا نيز يكي از ويژگي هايي است كه در اين اشعار تصوير زيبايي مي آفريند:
نقاره ها ز شوق تو دارنـــــــد گفتگو      پيچيده در رواق سحر عطر سبز هو (ص29)
بنگر غريب خسته حيرت نصيب را      در ازدحام آينه ها غرق جستـــــــجو (ص30)
اشعار خطابي شاعر به ائمه و معصومين با اهنگي خاص نمايانگر لحظاتي است كه شاعر در آن قرار داشته است . اين شعر موقعيت شاعر را كاملا نشان مي دهد به ويژه در جاي كه مي گويد : "اين زائر نشسته در ايوان روبرو" تصوير واقعي از زائر بودن خود شاعر است و مي توان گفت روايتگر لحظه هاي شعر ساز است .
دو شعر درباره حر و امام حسين دارد با اشاراتي چون : ظهر سرخ پوش ،دشت طف،:
بالا بگبر حر سر پر شور خويش را           در خيمه حسين اگر پا نهاده اي    (ص40)
خطاب به امام زمان پنج شعر دارد كه مضمون آنها درخواست ظهور امام و گلايه از روزگار سخت و پر از رياي دوران غيبت است :
طلحه ها سرفه طاعون به زمين پاشيـدند         محو شد آينه در رنگ سراسر برگرد
روزگار از تب آدينه چنين شعله ور است       و زمين تشنه و آيينه مكــــــدر برگرد (ص24)
در خطابها به جلوه هاي ويژه از زندگي مخاطب اشاره دارد. در مورد حضرت علي نشانه ذوالفقار و احسان به كار برده است :
از برق ذوالفقار تو باران گرفت جان        وز گوشه نگاه تو احسان گرفت جان(ص91)
در شعر عطر مهربان تنها با كنايه "روح معتدل " مي توان پي به مخاطب برد . البته پيش از شروع برخي اشعار مخاطب مشخص شده است كه اين شعر نيز از ان جمله است :(براي مولا علي(ع))
آتش گرفته خاك ز خشم سياه شب        لبخند هديه كن به زمين روح معتدل (ص58)
شعر خطاب به حضرت زهرا نيز با اشاراتي چون : هجده بهار و بلال خاطره (صص35-36)همراه است .
در كمتر مواردي نام مخاطب را در شعر آورده است و يكي ازآن موارد ، شعري است كه براي حضرت عباس سروده كه رديف آن "عباس" است و از نظر لفظي و معنوي يكي از زيبا ترين شعرهاست :
آسمان تكيه به دستان تو دارد عباس        مرغ دل خانه در ايوان تو دارد عباس...
طور عشق است نگاه تو و موساي دلم     بهره از مشرب عرفان تو دارد عباس (ص96)
2- مضامين جبهه و جنگ
7 غزل خطاب به شهدا، جانبازان و بازماندگان در اين دفتر هست كه شامل وصف جلوه هايي از ايثار و معنويت است . در اين اشعار بيشتر نشان از حسرت هاي باقي مانده است و گم شدن نشانه هاي عاشقي و يا افسوس از دست دادن مردان دلاور :
مي آيد آه لاله از اغوش خاك ها            انگار گم شدند تمام پلاكها
روزي شباهت همه اين بود عاشقي        حالا زر است وجه همه اشتراك ها (ص 25)
در شعري خطاب به "مادران شقايق هاي مفقود الاثر " چنين مي سرايد:
پير شد شكسته شد مادري كه سالها                   بي صدا نشسته است در تلاطم اينچنين
گردي از مزار خود مهربان روانه كن            تا كه جان ببخشي ام در غروب واپسين(ص28)
3- مضامين فردي ،اجتماعي،فرهنگي
اشعاري كه در اين طبقه جا مي گيرند شامل شعر هايي درباره شاعران ، زلزله ، مرگ پدر شاعر و گله و شكايت از وابستگي به ماديات است .
چند شعر درباره شاعران سروده شده كه حكايت از وجدان دروني شاعر مي كند . اين شعر ها گاه خطابي است و گاه حديث نفس است :
بگذار شاعري در جاده سكوت          همواره باشد از فرياد بي نصيب (ص87)
خطاب به شعرايي كه شعرشان فاقد مضمون خوب است :
سلام شاعر اين  انجمن فلان كانون      سلام عابر پس كوچه هاي بي مجنون (ص21 )
يكي از مضامين ، گله از ماديات و دنيا پرستي است كه معنويت را از آدم ها گرفته و آنها را اسير خود كرده است :
از ما ربوده است حضور و قرار را          اين پاره هاي خون جگر لقمه هاي نان(ص 8)
زندگي اين نيست اين چيزي شبيه زندگي است      كاش مي شد باز برگرديم سوي غارها(ص 66)
تمام پنجره  ها در اسارت تزوير       به دست اين همه دل هاي بي وضو تا كي (ص82)
دل هاي بي وضو تركيبي آشنايي زدايي شده است كه حكايت از ناپاكي دل دارد .
از نظر لفظي كاربرد تركيبات جديد و اضافات تشبيهي و تتابع اضافات و خطابها شعر را جذابيت بخشيده است از جمله مي توان به اين موارد اشاره كرد :
چقدر شعر تو از دود و سايه لبريز است    شبيه پاكت سيگار خالي از مضمون (ص22)
اين شعر كه خطاب به شاعران است از بي معنايي شعر آنها گلايه دارد .
مضامين عرفاني در اين اشعار كمتر يافت مي شود و آرايه هاي تازه اي كه در اشعار ديگر هست كمتر در آنها پيداست و بيشتر همان الفاظ قلندري و عرفاني قديمي است مانند:ميكده ، خانقاه ،سماع ، خرقه سوزاندن ،شراب ،بيخودي ، يقين ،تجريد :
دارم قدم قدم به تو نزديك مي شوم         از لحظه اي كه دور شدم از مدار خويش(ص 42)
احرام به گيسوي تو بستيم از اين روي     هم كعبه و هم حاجي و قرباني خويشيم (ص90)
لب باز كن شبي، به سماع آر زلف را            دل را مريد ميكده و خانقاه كن (ص12)
اما تركيبات تازه و بديع نيز گاهي روند شعر را تغيير مي دهد :
خوب شد راندند ما را از تماشاي بهشت    ما كه چون مرداب سرشاريم از انكار ها (ص65)
مضامين تازه هم مانند "رقص با خدا در آينه "ديده مي شود  كه نشان از تازگي فكر شاعر دارد كه وابسته بندي نيست :
رقصيده ام در آينه هر روز با خدا(ص 33)
وپاي ثابت شبهاي شعر بي مهتاب (ص22)
بيا پياده شو از اين قطار بي حركت     بساز قايقي از جنس شعله هاي جنون (ص22)

فرم
دراين بخش ،اشعار را از جنبه فضا، موتيو و موسيقي بررسي مي كنيم .
1- فضا
فضاي شعر هاي اين دفتر گرفته و غمگين است كه علت ان هم به محتواي غزل ها و هم به واژه هاي به كار رفته  بر مي گردد . به چند مورد اشاره مي شود :
شعر افق شوق با رديف "برگرد "حكايت از هجران و تمناي وصال دارد كه با واژه هايي چون : "غم ،كم،تب،شعله ور ،زمين گير ،طاعون ،آه ،محو،دم پاييزي و سوختيم " فضاي غم زده اي ايجاد مي كند . همچنين شعر "سي سال" با رديف "روز و شب" تكرار بيهوده روزهاي زندگي را نشان مي دهد و واژه هاي "كسالت ،ترديد ،بيهوده ،آواره و..."اين فضا را تشديد مي كند .  درشعرديگري به نام "شاعر دروغ "با همين رديف واژه هايي به كار رفته كه حس نفرت از شاعر را بر مي انگيزد :هوس،خس،مگس،لاشخور،دم نزن،زخم هاي چركي و...
بعضي غزل ها  مانند "رواق سحر،مثل نسيم وآواز مهتاب "واژه هاي غم انگيز كم دارند اما حال و هواي عرفاني و يا مذهبي شعر، همان فضا را با شدت كمتري ايجاد مي كند . غالبا اين فضاي غمبار از همان مصراع اول در شعر رخ مي نمايد :
 هر روز من بدون تو ديروز خسته اي است (ص47)
خسته از اين دور باطل خسته از تكرار ها (ص65)
در شهر مي وزد طوفاني از فريب (ص87)
2- موتيو
 در بررسي اين اثر به برخي واژه هاي پر بسامد بر مي خوريم كه در بسياري از اشعار تكرار شده اند و بعد معنوي اين غزل ها با تكرار اين واژه ها تقويت مي شود. يكي از اين واژه ها آينه است كه در 25 غزل ديده مي شود و جمعا 31 بار تكرار شده است .
آينه در اين اشعار معناي مختلفي مانند : صفا و پاكي ، عالم معنا و وسيله خودبيني دارد. تركيباتي چون: آينه پوش ، رگ آيينه ،چشمهْ آيينه ،پلكان آينه بسيار ديده مي شود . آينه بيشتر مواقع مشبه بهي است براي معصومين و يا عالم معنا و پاكي و صفا .
از پلكان آينه بالا نمي روي     ان سوي ابرهاي تماشا نمي روي(ص 48)
رقصيده ام در آينه هر روز با خدا (ص33)
بي تو گرديده هزار آينه پرپر برگرد (ص23)
در مسير اين قمار آيينه ها را باختيم(ص 65)
لختي ببار آينه ما را به  خود بيار  (ص77)
من كوچه كوچه گشته ام آيينه را ولي          تشبيه چشم هاي تو پيدا نمي شود  (ص 27)
در اين ابيات آيينه معناي واقعي خود را دارد :
عمري است كه آيينه حيراني خويشيم (ص 89)
آيينه وار خسته ز تصويرهاي گنگ   عمري است مانده ايم ز خود بي خبر هنوز (ص93)
خورشيد نيز كه يكي از واژه هاي پربسامد است كه اغلب معنايي غير از جرم سوزان آسمان دارد . در اين ابيات خورشيد استعاره از امام حسين و امام زمان است :
خورشيد مي وزيد صميمانه انطرف (ص64)
خورشيدي و شعاع تو تا لامكان رهاست (ص48)

3- موسيقي
     همه اشعار اين مجموعه داراي وزن عروضي و قافيه هستند وزن غالب اشعار كه در 34شعر ديده مي شود "مفعول فاعلات مفاعيل فاعلن" است و بحر مضارع مثمن اخرب مكفوف محذوف . اما آنچه شعر را از نظم جدا مي كند وزن عروضي نيست بلكه صور خيال و مجموعه موسيقي است كه غير از وزن عروضي شامل : موسيقي معنوي ، موسيقي كناري و موسيقي دروني است كه در تمام اين اشعار هر چهار نوع را مي توان يافت به ويژه موسيقي معنوي كه همان صور خيال است يكي از ويژگي هاي بارز است .
الف- موسيقي معنوي
تلفيق عشق و عرفان با صور خيال در كنار گروه موسيقايي تركيب شعري كاملي پديد آورده كه جز در مواردي اندك در همه اشعار ديده مي شود .
اي بهارانه ترين لهجه اين خاك بيا       سوختيم از دم پاييزي آذر برگرد(ص 24)
صفت بهارانه براي لهجه و استعاره"بهارانه ترين لهجه " براي امام زمان ، يكي از توصيفات زيبايي است كه علاوه بر وجود معنويت،آشنايي زدايي نيز دارد .
رقصيده باغ خاطره ها در شب غزل(ص 20)
در اين شعر نيز استعاره تشخيص براي باغ خاطره و رقصيدن ان كه به معناي يادآوري خاطرات خوش در شب شعر خواني است تصوير شادي نشان مي دهد كه با ساير اشعار متفاوت است .
چون ساعتي تكيده وتنها تمام عمر        ماندم به روي طاقچه روزگار خويش (ص41)
همچنين وزيدن تزوير در اين شعر علاوه بر آشنايي زدايي يادآور دشمني حافظ با اهل ريا ست .
حافظ در اين زمانه كه تزوير مي وزد(ص 8)
و استعاره تشخيص در اين نمونه ها :
كز كرده اند پنجره ها در غبار خويش (ص85)
هستند لحظه هاي حرم دائم الوضو (ص29)
با لهجه دريا اگر از عشق سروديم (ص89)
و تلميح در اين مصراع ها:
احساس شعر ميوه ممنوعه است        بيرون شو از بهشت خدا شاعر
حواي پاك و بكر خيالت را            مسپار دست اهل هوا شاعر(ص 68)
هجده بهار رفت و هزاران خزان به جاست       تا روز حشر، حسرت تلخ زمان به جاست (ص25)
ب- موسيقي كناري
موسيقي كناري عبارت است از قافيه و رديف وآنچه اين دو را تقويت مي كند .در اين اشعار موارد زيبايي از موسيقي كناري ديده مي شود كه به برخي اشاره مي شود :
شعر"آواز مهتاب" يكي از شعر هاي تقريبا شاد است كه با تصوير پردازي خوب و ملموس ، با استعارات زيبا همراه است .در پايان تمام ابيات  از تركيب حروف قافيه و رديف "مي چكد" تركيب "اب مي چكد " ساخته مي شود كه پايان هر بيت تكرار مي شود و موسيقي چكيدن اب را تداعي مي كند علاوه بر اين حساميزي موجود در اين تصوير پردازي جلوه اي زيبا به شعر مي دهد كه دركمتر شعري از اين مجموعه ديده مي شود و اين تنها شعري است كه كمي از فضاي غم و اندوه فاصله گرفته و مضموني غنايي پيدا كرده است .از طرفي با واژه هاي ترديد و يقين بعد عرفاني نيز دارد:
از چشم هاي پنجره مهتاب مي چكد     شب قطره قطره بر نفس خواب مي چكد
امشب شبيه كودكي ام از ستاره ها      آواز هاي روشن مهتاب مي چكد
از هر طرف نسيم يقين موج مي زند    ترديد اگر چه زين دل ناباب مي چكد  (ص 62)
شعر آواز هاي زخمي با قافيه هايي چون : خسته اي ،بسته اي ،شكسته اي و رديف "است"، با تكرار "س" موسيقي كناري ايجاد كرده است .
در شعر "سراب"كه كلمه اولش درياست حروف قافيه "آب"با رديف "را" تكرار "آب را" در تمام ابيات خواننده را با دريا همراه مي كند .
دريا براي توست رها كن سراب را       يكبار هم مرور كن اين انتخاب را (69)
در شعر"آه لاله"نيز به خاطر بسامد "آ" در اخر هر بيت انگار يكي فرياد مي كشد :
مي آيد آه لاله ز آغوش خاكها     انگار گم شدند تمام پلاكها
ج- موسيقي دروني
موسيقي دروني شامل مواردي از تكرار "واگ" و آرايه جناس است كه در شعر موسيقي خاصي پديد مي آورد .
در اين شعر كاربرد حرف"ق" صوت نقاره زدن را ايجاد مي كند :
نقاره ها ز شوق تو دارند گفتگو        پيچيده در رواق سحر عطر سبز هو
در آستان شرقي ات اي قبله گاه مهر    هستند لحظه هاي حرم دائم الوضو (ص29)
همچنين تكرار"س"در اين مصراع:
در سايه سار اين همه سيمرغ آرزو (ص29)
تكرار حرف"ت": سي سال در كسالت ترديد روز و شب (ص31)
تكرار حرف "خ"،"ش" ، "ز" در اين مصراع ها :
او خواب مانده بود چو بخت سياه خاك       برگرد خويش بيهوده چرخيد روز و شب (31)
چنگي نزد كرشمه مهتاب بر دلش             آواره شد چو سايه خورشيد روز و شب (ص31)
از چهره خزان زده روزگار خويش          گل هاي زرد خاطره را چيد روز و شب (ص32)


نقد
1- وزن هايي كه در اين اشعار از آنها استفاده شده غالبا ساده و روانند تنها شعر"فصل پرستو "كه براي قربانيان بم سروده شده داراي وزني متفاوت است:
گم شده خنده هايت زير غوغاي  آوار        با سحر پر گرفتي چون نسيمي سبكبار
از كه بايد بپرسم  در كدامين خـــيابان       در كجا گشته خاموش  آن نگاه تركـــدار (صص45-46)
اين شعر بر وزن فاعلاتن فعولن فاعلاتن مفاعيل است كه به رواني شعرهاي ديگر نيست و زيبايي هاي شعر در آهنگ نامانوس آن گم مي شود .
2- گاهي شاعر در ذهن خود تصويري ايجاد كرده و يا نمادي در نظر گرفته كه ممكن است به ذهن خواننده نرسد و معناي شعر را در نيابد. با توجه به اينكه آينه يكي از موتيو هاي اين شاعر است ، با معاني مختلف به كار رفته كه شرح ان گذشت . در بيشتر موارد مي توان معناي آينه را از محتواي شعر فهميد اما در مواردي هم كار مشكل مي شود .
در اين بيت : دامان هر چه آينه را عاقبت شبي     مي گيرد آه اين غزل شعله پرورم (ص72)
 با قرار دادن آه و آيينه در بيت، تناسبي زيبا ايجاد كرده و آينه را نماد "حيرت" گرفته ، اما درك آن براي مخاطب مشكل است.
3- تكرار مضمون يا عبارت يك شعر در شعر هاي ديگر چندان مناسب نيست . در برخي شعر هاي اين مجموعه چنين تكراري ديده مي شود . در شعرهاي پايان سبز و روح روزگار يك مصراع با واژه هاي مشترك ديده مي شود :
اي حس پاك گمشده روح روزگار(ص86)
برگرد حس گمشده روح روزگار (ص 77)
همچنين شعرهاي كتاب راز و پايان سبز،از بيت اخر يك مصراع مشترك دارند : اين جمعه هم گذشت و غزل ناتمام  ماند(صص 76 و 86)



هیچ نظری موجود نیست: